ویکنت دو نیم شده

ویکنت دو نیم شده نوشته ایتالو کالوینو داستان مردی است که به جنگ رفته و در اثر برخورد با توپ نیمی از بدنش از بین می رود اما این تمام اتفاق نیست وقتی او برمی گردد گویا تغییر دیگری نیز کرده است انگار خیری در وجودش نمانده و فقط شرارت در وجودش مانده و می خواهد همه چیز را نابود کند و یا نصف کند بعد از مدتی معلوم می شود نیمه ی دیگر مرد نابود نشده و او هم به شهر می آید ولی با این تفاوت که او فقط خیر است از طرفی نیمه ی شر که فقط ظلم می کرد و برای پیش برد اهدافش به نجار با مهارت شهر دستور می داد ماشین های دار زنی جدیدی بسازد عاشق دختری می شود ولی دختر از دست او فرار می کند و به جنگل می رود اما نیمه ی خیر فقط کمک می کند و در جنگل او را می بیند و او هم عاشق می شود در آخر نیمه ی شر ترتیب دوئلی با نیمه ی خیر می دهد که طی آن هر دو طرف زخمی می شوند و دکتر آن ها را پیوند می دهد و ویکنت مثل آدم های عادی چه جسما و چه روحا می شود

 شخصیت اصلی داستان ویکنت را کالوینو جوری به کمات در آورده که گویا جسم وروح ارتباط بسیار قوی دارند و با نصف شدن جسم برای روح نیز اتفاقی مشابه می فتد راوی داستان پسرکی است که با دکتر می گردد و در آخر گویا فرد باقی مانده ایست که باید به خود متکی باشد و گویا این تجربیات کمک کرده تا او از پسربچه ای بازیگوش به مردی عاقل تبدیل شود و دکتر نیز فردی ترسوست که مهارت مسبتا بالایی دارد ولی آدمی ترسوست و بسیار دل نازک که برای پژوهش هایش از پسرک کمک میگیرد ولی دکتر نیز سرانجام جرئت پیدا کرده و پسرک را تنها می گزارد و دایه ی ویکنت که نمایانگر عقل در داستان است و می بینیم که ویکنت چگونه اورا از خود می راند ولی او نا امید نمی شود و حتی در دهکده جذامی ها برای بقا تلاش می کند و با عقل می تواند نجات پیدا کند و دختری که دو نیمه ی ویکنت عاشق آن شده اند شاید بتوان پیام اصلی داستان را این دانست که عشق نجات دهنده انسان است