هر نوشته دنیایی تازه است

برای قضاوت اول بفهمید برای فهمیدن اول بخوانید

تعامل مرگ و زندگی

مرگ تعادلی در زندگی ایجاد می کند تا زندگی نمیرد بدون مرگ جمعیت بیش تر و بیش تر می شود و زندگی سخت تر اکثر آدم ها از مرگ می ترسند ولی تا حالا فکر کرده اید بدون مرگ چه برسر زندگی و انسان ها می آید بدون مرگ زندگی اجباری است آدم گزینه ای ندارد پایانی ندارد و مجبور است زندگی کند بدون مرگ زندگی معنا ندارد جپچون هست و نمی رود همیشه هست اما بدون زندگی نیز مرگ معنا ندارد وقتی شروعی نیست پایان وجود ندارد اگر زندگی را تشبیه به شلوغی و سروصدا کنیم میتوانیم نماد آن را یک بازار شلوغ بدانیم جایی که جریان وجود دارد صدا ، حرکت ، جریان ، گرما و .. همه از نماد ها و چیز هایی هستند که با شنیدن زندگی به ذهن می آید ولی برای مرگ چه چیزی می توان متصور شد ؟ سکوت ، سرما ، ایستایی و یا فقط پوچی یا دادگاه و شاید هم که مرگ زندگی باشد همانطور که از شکم مادر زاییده شده ایم شاید از این دنیا نیز بیرون برویم به جهانی بزرگ تر مرگ و زندگی مثل دو دشمن اند که به هم نیاز دارند نیاز دارند باهم تعامل کنند




 مرگ سفید است یا سیاه زندگی کدام است yin yan

۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیما قمصری

دنیای رنگی

حالا که به رنگ ها رسیده ام می بینم که میان آن ها بوده ام وبوده ایم ولی هیچ وقت نمی بینیمشان مثل هوایی که اطرافمان است و فقط وقتی متوجه آن می شویم که تغییری کند یا راجع به آن حرفی بزنند هوا و رنگ ها شباهت های زیادی به هم دارند یکی را که گفتیم و دوم این که برای زندگی جفتشان لازم است بدون رنگ گویی هیجان را از آدم گرفته اند انسان از بی رنگی خفه می شود بازی رنگ ها هم عجیب است با هم مخلوط می شوند تا متولد شوند در هم ناپدید می شوند تا دیگری پدید آید و شاید به ظاهر نابود شوند ولی در آخر همه را می بینی و ویژگی های همه با هم می آید

۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰